طراحی سایت و سئو

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تیم سازی استارتاپ

استفاده از ابزارهای روان‌شناسی

استخدام افراد در پست‌های مختلف نیازمند شناخت کافی از شخصیت آنها و تعیین پست سازمانی متناسب با شخصیت آنهاست. اکثر شرکت های بزرگ و برتر دنیا هنگام استخدام از تست‌های شخصیت‌شناسی استفاده می‌کنند.
از جمله مشهورترین تست‌های شخصیت‌شناسی می توان به تست‌های MBTI، Big Five و DISC اشاره کرد.
این تست‌ها که به صورت رایگان در فضای مجازی وجود دارند. می توان از تفسیر نتایج آنها به ارزیابی اولیه‌ای از فردی که قصد دارد به تیم‌ اضافه شود بدست آورد.

چک کردن پیشینهٔ اعضای تیم

زمانی که تیم‌سازی می‌کنید علاوه بر اینکه یک گروه از افراد مختلف را دور هم جمع می کنید در واقع دارید سنگ زیربنای استارت آپ  خود می گذارید. توجه کنید که این مرحله بسیار مهم است و حتی یک اشتباه می‌تواند منابع، درآمد، زمان، برند و بسیاری چیزهای دیگر را در طول زمان از بین ببرد. در چنین شرایطی فرد به اشتباه انتخاب شده باید سریعا حذف شود.
حتما از معرف‌هایی که متقاضیان حضور در استارتاپ شما معرفی کرده‌اند سؤالاتی مختلف دربارهٔ فرد مد نظر بپرسید و اگر حتی یک نفر هم چیزهایی گفت که با اظهارت متقاضی ضد و نقیض بود، نیاز است تا زمان بیشتری برای بررسی فرد مذکور اختصاص دهید.

انتخاب افراد باانگیزه

انگیزه افراد نقش بسزایی در موفقیت و یا عدم موفقیت یک تیم استارتاپی بازی می‌کند.

بهترین‌ها را به داخل تیم راه دهید

اهمیت انتخاب بهترین افراد به اندازه‌ای است که بزرگان این حوزه اظهارنظرهای فراوانی در این خصوص کرده‌اند. به طور مثال برایان تریسی معتقد است :
شرکت‌های درجه یک نیروهای درجه یک را دارند و شرکت‌های درجه دو از نیروهای درجه دو برخوردارند و شرکت‌های درجه سه هم محکوم به فنا هستند چون با نیروی درجه سه نمی‌شود سرویسی خارق‌العاده به مشتریان عرضه کرد!

عدم حضور اعضای به اصطلاح A Player در تیم در دراز مدت باعث می شود که به مرور چگالی نیروهای درجه سه در تیم افزایش یابد.

صبر و تامل موقع استخدام، ولی نه هنگام اخراج 

استخدام افراد در یک تیم استارت‌آپی کاری بسیار حساس است و باید وقت زیادی برای جستجو و مصاحبه با کاندیداهای مورد نظر صرف شود. شناخت کافی و دقت نظر در انتخاب فرد جدید از جمله نکات حیاتی در استخدام افراد است اما زمانی که صحبت اخراج است، قضیه فرق می‌کند.
استارت‌آپ‌ها مانند کسب و کارهای بزرگ صاحب سرمایه مالی بزرگی نیستند و درست کار نکردن یک قسمت از تیم می‌تواند ظرف مدت کوتاهی کل تیم را نابود کند. به همین دلیل توصیه می‌شود برخلاف زمان استخدام، در تصمیم‌گیری برای اخراج افراد از تیم صبر زیادی نداشته باشیم. اگر کسی را استخدام کردیم و متوجه شدیم که به هر دلیلی قابلیت ادامه همکاری با او را نداریم برای خروج او از تیم نباید زمان زیادی صرف کنیم.

انواع تیم‌های استارتاپی

۱-تیم ویژگی-محور (Features-Centred Team)

تیمی است که ایده‌های زیادی برای اجرایی کردن دارد و در نقشه راه این نوع تیم‌ها زمان مشخصی برای اجرایی کردن هر ایده وجود دارد و تمرکز تک‌ تک اعضای تیم بر روی به موقع اجرایی کردن ایده‌ها است که این ایده‌ها معمولا از جانب کاربران، مدیران ارشد و مشتریانی است که ویژگی خاصی را برای خرید محصول در نظر دارند که از جملهٔ این تیم‌ها می‌توان به Atlassian اشاره کرد.

۲-تیم کاربر-محور (User-Centred Team)

تیمی است که کاربران خود را بالاتر از تمامی شاخص‌های عملکرد کلیدی (KPI) دیگر قرار می‌دهد. در کمپانی‌هایی که تیم‌های توسعهٔ محصولشان کاربر- محور است، مقوله مهمی همچون تجربهٔ کاربری (UX) ارزشمندترین شاخص عملکرد محسوب می‌شود بطوری که در این نوع کمپانی‌ها زمان و تلاش فراوان صرف ارتقاء مسائلی می‌شوند که برای کاربر لذت‌بخش باشد. به طور کلی، تیم از نیازها و نارضایتی‌های کاربران باخبر است و تمام انرژی تیم صرف ارتقاء رضایت کلی کاربران و علاقه ‌مند کردن آن‌ها به محصول موجود می‌شود.

۳-تیم پیشرفت-محور (Growth-Centred Team)

تیمی است که بیشتر تمرکز خود را بر روی اعداد و ارقام می‌گذارد. در جلسات این نوع تیم‌ها، معمولاً درباره‌ٔ مسائلی اصطلاحاً تحت عناوین Acquisition ،Conversion ،Engagement و Retention صحبت می‌شود و نقشه‌ راه‌ این نوع تیم‌ها برای تأثیر مثبت روی اعداد و ارقام تهیه شده‌ و نَه لزوماً برای راضی نگاه داشتن کاربران!
این نقشه ‌راه‌ها معمولا با پیشرفت محصول و قیمت ‌گذاری و گاهی هم با تبلیغات، پوش نوتیفیکیشن و همچنین اصطلاحاً Dark Pattern به اتمام می‌رسند. منظور از این اصطلاح شیوه‌های موجود در اپلیکیشن‌ها و یا وب‌سایت‌ها است که کاربر را مجاب به خرید یا ثبت‌نام در آن اپلیکیشن یا وب‌سایت می‌کند.
اعضای این نوع تیم‌ها بر اساس پیشرفت آمار و ارقام پاداش دریافت می‌کنند که از آن جمله می‌توان به سایتی همچون LinkedIn اشاره کرد.
همچنین تمامی ویژگی‌های جدید محصول به دقت آزمایش شده و در صورتی به محصول اضافه می‌شوند که برای کاربران به اندازه کافی ارزشمند باشند. به عنوان مثال، از جمله تیم‌های کاربر-محور می‌توان به Medium و Duolingo اشاره کرد.

۴-تیم خام (Naive Team)

تیم‌هایی هستند که برای محصولات و ویژگی‌های آن‌ها هیچ شاخص عملکرد کلیدی (KPI) کوتاه مدتی ندارند. شخصی ایده‌ای را مطرح کرده و هم‌اکنون این ایده در حال اجرایی شدن توسط اعضای تیم است به طوری که زمان زیادی صرف تحقیق روی پروژه، طراحی و توسعه نمی‌شود. این استراتژی معمولاً تمرینی برای اجرایی شدن ایده‌ها یا کار تیم بر روی مسائل خلاقانه و در عین حال بی‌هدف است که از جملهٔ این تیم‌ها می‌توان به استارت‌آپ‌های نوظهور اشاره کرد.

۵-تیم طراحی-محور (Design-Centred Team)

تیمی است که بیشتر تمرکز خود را بر روی طراحی و لوکس بودن محصول گذاشته و این ویژگی را بالاتر از باقی جنبه‌های محصول قرار می‌دهد. تمرکز این نوع تیم‌ها بر روی تأثیرگذاری محصول می‌باشد و این در حالی است که طراحان زیادی در این نوع تیم‌ها به خدمت گرفته می‌شوند و زمان زیادی را صرف تحقیق، ایده‌پردازی و طراحی منحصربه‌ فرد محصول می‌کنند که از جملهٔ این تیم‌ها می‌توان به Apple و Nike اشاره کرد.

در زمینه مشاوره جهت طراحی سایت و سئو و بازاریابی اینترنتی  می توانید با کارشناسان ما تماس بگیرید.

  • sama nik
  • ۰
  • ۰

انواع استارت آپ

۱-استارتاپ سبک زندگی

کسب‌و‌کار متناسب با سبک زندگی، معمولا بر اساس یک سرگرمی یا اشتیاق شکل می گیرند. در چنین استارتاپی فرد رئیس خودش بوده و زمانش در دست خودش است. عکاسی حرفه‌ای، آموزش موج‌سواری، طراحی وب و سفرنامه‌نویسی نمونه‌هایی از کسب‌وکارهایی هستند که بر اساس اشتیاق و کارهای مورد علاقه‌ شکل می‌گیرند. اغلب این کسب‌و‌کارها، یا کارمند ندارند یا تعداد کمی کارمند دارند که به امور فرد مؤسس رسیدگی می‌کنند. به دلیل این که افراد در این نوع استارتاپ می‌توانند در کنار کار و فعالیت، سبک زندگی خود را نیز حفظ کنند احساس رضایت زیادی دارند.

۲-استارتاپ کسب و کارهای کوچک

در این نوع استارتاپ که معمولا یک خانواده مالک راه اندازی و اداره می شود هدف امرار معاش خانواده است. این نوع کسب و کارها پایدار هستند اما میزان رشد و سود آنها به مراتب نسبت به کسب و کارهای دیگر کمتر است. به عنوان مثال آرایشگاه ها، کسب و کارهای تخصصی خانوادگی و ….
صاحبان این نوع از کسب و کارها میلیاردر نمی‌شوند و به شهرت نمی‌رسند. در واقع می توان این نوع از کسب‌وکارها را کارآفرینی نامید چرا که مشاغل محلی بیشتری در جوامع مختلف ایجاد می‌کند.

۳-استارتاپ‌ اجتماعی

در این نوع استارتاپ ها کسب درآمد اولویت اول نیست و مالکان این نوع استارتاپ ها دیدگاهشان این است که دنیا را به مکانی بهتر برای انسان ها تبدیل کنند.
یکی از نکات بسیار مهم در تعریف و ویژگی‌های کسب و کار اجتماعی، این است که کسب و کار اجتماعی با بنگاه‌های خیریه فرق دارد.هر فعالیتی که هدف مثبتی به‌ همراه داشته باشد را نمی‌توان کارآفرینی اجتماعی نامید. بسیاری از کارها ارزش اجتماعی بالایی دارند ولی کسب ‌وکار اجتماعی نیستند. سازمان‌های خیریه باوجود آنکه هدف آنها مطلقا هدفی اجتماعی است ولی به‌علت آنکه از لحاظ اقتصادی خودگردان نیستند و هزینه‌های آنها از طریق دریافت کمک‌ها و هدایای مردمی و دولتی، تأمین می‌شود، مشمول تعریف کسب‌وکار اجتماعی نمی‌شوند. برخلاف خیریه‌ها، سرمایه‌گذاران در کسب‌ و کار اجتماعی سرمایه خود را پس از مدتی پس می‌گیرند.

هر معضل اجتماعی می‌تواند نقطه آغاز یک کسب‌وکار جدید باشد

این جمله را محمد یونس، اقتصاددان بنگلادشی و برنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۶ گفته است. یونس کسی است که توانست با تأسیس بانک گرامین و ۲۵ نهاد اجتماعی دیگر تا سال ۲۰۰۶ بیش از هفت میلیون نفر از مردم بنگلادش را از فقر شدید نجات دهد. یونس کسب و کار اجتماعی را اینگونه تعریف می‌کند:
کسب و کار اجتماعی، کسب و کاری است که هدف اصلی تأسیس آن، اجتماعی بوده‌است؛ به عبارت دیگر یک کسب و کار اجتماعی ایجاد می‌شود تا یک یا چند مشکل اجتماعی نظیر: فقر، اعتیاد، بیکاری، طلاق، کار کودکان، مشکلات فرهنگی، مشکلات محیط زیستی و … را برطرف کند.

۴-استارتاپ‌ گسترش‌پذیر

در این نوع استارتاپ عموما به صورت خوشه‌های نوآور و خلاق با هم تشکیل گروه می‌دهند. به طوری که چند ایده خوب در کنار هم ایده ناب تری را تشکیل می دهد. این نوع استارتاپ‌ها درصد کمی از استارتاپ ها را تشکیل می‌دهند، اما به علت بازده بسیار زیادشان، برای تمام سرمایه‌گذار‌های خطرپذیر جذاب هستند.

۵-شرکت‌های استارتاپ بزرگ

شرکت‌های بزرگ به دلیل تغییرات در سلیقه‌ی مشتری، فناوری‌های جدید، قانون‌گذاری، رقبای جدید و … مجبور هستند تا با ایفای برنامه های جدید و استارت آپ ها نوین در میدان رقابت حضور داشته باشند.

۶-استارتاپ شخصی

در این نوع استارتاپ کارآفرین با سرمایه‌ی شخصی خود کار را آغاز می کند و این نکته‌، وجه تمایز اصلی این نوع تجارت است. این نوع تجارت را افرادی آغاز می‌کنند که به طور مستقل دارای ثروت و دارایی قابل توجه هستند یا تجربه‌ای موفق در راه‌اندازی استارتاپ‌های دیگر داشته‌اند و قصد دارند ایده‌های بعدی خود را دنبال کنند.

بانک گل یک استارتاپ شخصی

استارتاپ بانک گل توسط شرکت سمانیک راه اندازی شده است و در زمینه ارائه انواع گل های طبیعی فعالیت می کند.

سمانیک علاوه بر فعالیت در زمینه استارتاپ آماده ارائه خدمات در زمینه بازاریابی اینترنتی، طراحی سایت و سئو است.

  • sama nik
  • ۰
  • ۰

افیلیت مارکتینگ (affiliate marketing ) با نامهای مختلفی شناخته می شود از جمله :

  • بازاریابی پورسانتی
  • بازاریابی وابسته
  • فروش رابطه ای
  •  سیستم همکاری در فروش
  •  بازاریابی رابطه مند
  •  بازاریابی معرف

افیلیت مارکتینگ چیست ؟

بازاریابی پورسانتی یا بازاریابی وابسته یکی از انواع بازاریابی است که در آن فرد محصول یا خدمات فرد دیگر را معرفی و در ازای این معرفی، مبلغی به عنوان پورسانت یا کمیسیون دریافت می‌کند.
شاید فکر کنید این روش غیر قانونی و یا کلاهبرداری است اما باید بگوییم که بازاریابی پورسانتی نه خطرناک است و نه غیرقانونی. این روش تنها به دنبال جذب مشتری برای یک فروشنده است.
در این روش بازاریابی، فروشنده تنها زمانی هزینه پرداخت می کند که محصولاتش فروش برود و از طرف دیگر، بازاریاب ها با معرفی محصولات درسایت خود یا تالارهای گفتگو، شبکه های اجتماعی و … درآمدهای خوبی کسب می کنند. در واقع می توان گفت یک سیستم برد – برد است.

انواع سیستم های افیلیت مارکتینگ

۱) پرداخت به ازای فروش
در این نوع از سیستمافیلیت مارکتینگ درصدی از کل فروش به سایت معرف داده می‌شود. میزان پورسانت، بستگی به نوع محصولات و برنامه مشارکتی دارد. مثلا پورسانت فروش محصولات نرم افزاری بیشتر از محصولات سخت افزاری است. به این نوع برنامه ها، Pay Per Sale نیز گفته می‌شود.
۲) پرداخت به ازای سرنخ
در این مدل، بسته به نوع برنامه، معرف ها زمانی درآمد کسب می‌کنند که بازدیدکننده ای را به سایت فروشنده بفرستند و آن بازدیدکننده در وبسایت فروشنده ثبت نام کند. این نوع از افیلیت مارکتینگ، به منظور جذب آدرس ایمیل برای ایمیل مارکتینگ استفاده می‌شود.
۳) پرداخت به ازای کلیک
در این مدل، معرف ها به ازای هر بازدیدکننده‌ای که به سایت فروشنده می فرستند، پول می‌گیرند. چه این بازدیدکننده خرید کند، چه نکند.
۴) پرداخت به ازای نمایش آگهی
در این مدل، معرف ها به ازای تعداد دفعات نمایش آگهی‌های سایت فروشنده در وب سایت خود، پول دریافت می‌کنند. چه کاربر روی تبلیغات کلیک کند، چه نکند.

صنعت افیلیت مارکتینگ شامل سه گروه می‌شود:

Merchant یا فروشندگان محصولات: merchant ها صاحبان کسب‌وکارها هستند که محصولی برای فروش دارند و قصد دارند که با ارتباط با شبکه افیلیت محصول خود را بفروشند.

ناشران افیلیت مارکتینگ: کسانی که صاحب وب‌سایت‌ها یا بلاگ‌ها هستند و می‌خواهند با قرار دادن لینک‌های افیلیت و یا بنر، محصولاتی را به مخاطبین وب‌سایت خود معرفی کنند و کسب درآمد داشته باشند.

کاربران:  کسانی که بر روی لینک‌های افیلیت در سایت ناشران کلیک می‌کنند و محصولی را خریداری می‌کنند.

استارتاپ

طراحی سایت 

سئو

طراحی اپلیکیشن

  • sama nik
  • ۰
  • ۰

 استارت‌آپ‌ها معمولا نیاز به سرمایه اولیه هنگفتی ندارند و به کمک فناوری توسعه پیدا می‌کنند. هدف استارتاپ ویکند آموزش و ترویج کارآفرینی در کشورهای جهان است. اما جدای از هدف آن، شما در این گونه گروه ها یاد می گیرید چگونه درست فکر کنید و ایده خود را در جهتی درست و عملی شدن رشد دهید.

استارتاپ ویکند یک رویداد آموزشی-تجربی در سراسر دنیاست که در ۳ روز متوالی (در انتهای هفته) برگزار می‌گردد. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه‌ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارتاپ، بازاریاب‌ها و طراحان گرافیک گرد هم می‌آیند تا طی ۵۴ ساعت ایده هایشان را مطرح کنند، گروه تشکیل بدهند و هر گروه ایده‌ای را اجرا کند.


این برنامه جهانی تا بحال بیش از یک هزار بار در بیش از ۴۸۰ شهر دنیا برگزار شده و شبکه پهناوری از مشتاقان کارآفرینی را پدید آورده است. در استارتاپ ویکند ایده‌های زیادی مطرح می‌شوند اما آنچه در این برنامه اهمیت فراوان دارد فقط سه چیز است. اجرا، اجرا و فقط اجرا! این برنامه از ساعت ۶ بعدازظهر روز جمعه آغاز و تا ساعت ۹ شب روز یکشنبه ادامه دارد. در این برنامه شرکت کنندگان (کمتر ۱۰۰ نفر در ۱۰ تیم) همگی در یک فضای مشترک قرار می‌گیرند و با کمک مربیان خبره که از میان کارآفرینان موفق انتخاب می‌گردند ایده‌ها را به کسب و کار تبدیل می‌نمایند. در پایان برنامه تیم‌ها پروژه‌های خود را به هیئتی از داوران که از میان جامعه سرمایه‌گذار و استادان دانشگاهی و کارآفرینان هستند، ارائه می‌نمایند. این رویداد در سطح جهانی توسط برندهای معتبری همچون گوگل، مایکروسافت، آمازون و … حمایت تجاری می‌گردد.

 معمولاً 95 درصد ایده ها درباره موبایل‌ها و اینترنت است که با توجه به مدت زمان کوتاه پیاده‌سازی معمولاً ایده‌های غیرمرتبط با فناوری از شانس کمی برای موفقیت برخوردار اند. این برنامه به کسب‌وکارهای فعال اجازه شرکت نمی‌دهد زیرا عقیده دارند که داشتن کسب‌وکار فعال، روح همکاری و خلق و فعالیت کارآفرینی در یک آخرهفته را می‌گیرد. مسائلی که در انتهای برنامه از سوی داوران تحت بررسی قرار می‌گیرد 3 مورد است:

 اعتبارسنجی مشتریان(آیا کسب‌وکار خود را دقیقاً از نظر بازار بررسی کرده‌اید؟)

 اجرا و طراحی(چه چیزی ساخته اید؟) 

 مدل کسب‌وکار( برنامه شما برای آینده چیست؟) 

مزایای شرکت در استارتاپ ویکند

1-این رویداد فرصتی را فراهم می کند که سخنرانان، مربیان، اعضای خوش‌نام جامعه‌های محلی کسب‌وکارهای نوپا، نمایندگان شرکت‌های بزرگ، و سرمایه‌گذاران مختلفی را جذب می نماید و از این نظر فرصت بسیار خوبی برای‌ شناخته شدن جوانان صاحب ایده و دارای پتانسیل رشد است.

2-تجربه کار گروهی، باعث ایجاد پیوند محکمی بین اعضای تیم‌ها می‌شود و بسیاری از تیم‌ها پس از اتمام برنامه به همکاری با یکدیگر ادامه می‌دهند تا یک استارت‌آپ فعال شکل دهند.

استارت‌آپ‌ها معمولا نیاز به سرمایه اولیه هنگفتی ندارند و به کمک فناوری توسعه پیدا می‌کنند. از بهترین مثال‌ها و موفق‌ترین استارت‌آپ‌های جهان می‌توان به گوگل، مایکروسافت، اپل و… اشاره کرد. شرکت‌هایی که با یک ایده‌ی ساده شروع به کار کرده و به درآمدهای میلیاردی رسیده‌اند.

3-یاد میگیرید که چگونه قبل از ارایه محصول نهایی تان نبض مشتری و بازار را در دست بگیرید و با کمک مربیان نحوه استفاده از مدلهای متفاوت مدیریت پروژه در استارت آپ ها را تجربه می کنید.

 یکی از استارت آپ های موفق شرکت سمانیک بانک گل است که در زمینه فروش گل طبیعی فعالیت می کند . برای بررسی قیمت گل  و خرید گل  می توانید به وبسایت بانک گل مراجعه فرمایید .

طراحی سایت 

سئو  

  • sama nik
  • ۰
  • ۰

بیزینس پلن یا طرح کسب و کار

بیزینس پلن برنامه ریزی کسب و کار از مرحله ابتدا تا رسیدن به محصول است. با استفاده از بیزینس پلن به اطلاعات مفیدی درمورد مراحل و اهداف کسب و کار خود دست می یابیم. همچنین از میزان زمان و هزینه مورد نیاز آن آگاهی پیدا می کنیم. بیزینس پلن یک دید کلی از کسب و کار را به ما ارائه می دهد.

بیزینس پلن می تواند شامل استراتژی متمرکز، نقاط عطف برای پیگیری وظایف و مسئولیت ها و پیش بینی های مالی اصلی لازم برای برنامه ریزی بودجه و هزینه های مورد نیاز است.

داشتن بیزینس پلن برای استارت آپ یک سرمایه با ارزش است و اگر آن را نوشتید حتما دم دستتان باشد تا به سرمایه گذارتان نشان بدهید اما مشکلی که وجود دارد این است که نوشتن یک بیزینس پلن جامع و دقیق یک فرایند بسیار زمانبر است و نیاز به برنامه ریزی خیلی دقیقی دارد. 

یک بیزینس پلن رسمی شامل خلاصه اجرایی، مرور کلی شرکت، برخی اطلاعات درباره محصولات و خدمات، یک لیست از نقاط عطف شرکت، برخی اطلاعات درباره هر عضو از تیم مدیریت و نقش آن ها در شرکت و جزئیات برنامه های شرکت است. هر کدام از این موارد ذکر شده می تواند به تنهایی بخشی از یک طرح کسب و کار باشد.


1. بیزینس پلن را از دیدگاه مخاطبان خود بنویسید

شروع هر کسب و کاری باید از دیدگاه مخاطبان آن باشد. اینکه چرا این طرح کسب و کار را ایجاد می کنید و هدف آن چیست؟ آیا آینده این ایده ها برای کسب و کار ما مفید است؟ آیا این یک سرمایه گذاری مطمئن است؟ بنابراین نویسنده باید بیزینس پلن را براساس مخاطبان و نیازمندی هایی که هرگروه از مخاطبان دارند، بنویسد.

به عنوان مثال، اگر شما به دنبال تأمین بودجه هستید، سرمایه گذار بالقوه به دنبال توضیح روشنی درباره دوره و مدت زمانی که باید سرمایه خود را در کسب و کار شما قرار دهد و منتظر بازدهی باشد، خواهد بود. علاوه بر آن سرمایه گذار علاقمند است در مورد احتمال موفقیت کلی شرکت بداند. داشتن یک ایده درست می تواند به آسانی این توانایی را به شما بدهد.

2. تحقیق کامل بازار

سرمایه گذاران به کسب و کار شما علاقه مند می شوند درصورتی که شما بعد از تحقیق و تحلیل بازار به دانش کافی از بازار رسیده باشید. تحقیق بازار از اهمیت زیادی برخوردار است و سرمایه گذاران در بیزینس پلن دنبال آن هستند. بیزینس پلن باید حاوی اطلاعاتی مانند اندازه بازار، پیش بینی رشد بازار و روش برنامه ریزی برای دسترسی به این بازار باشد.

3. درک رقابت

اولین اصل در محیط کسب و کار درک رقابت، مبانی و ماهیت آن در صنعت است. در پایان این مرحله، شما باید درک و برنامه ریزی خود را در مورد چگونگی رقابت با کسانی که در حال حاضر در صنعت کسب و کار شما فعالیت می کنند به آن اضافه کنید.

4. توجه به جزئیات

مختصر نوشتن بیزینس پلن بسیار مهم است، اما باید جزئیات مهمی نیز در بر داشته باشد تا در ذهن خواننده تصویر واضحی از فکر و ایده ی شما ایجاد کند.

نویسنده بیزینس پلن نقش مهمی در اجرای آن دارد. بیزینس پلن باید شامل محتوای دقیق، پیش بینی های معتبر و مفروضات واقع بینانه باشند. بیزنس پلن ها همچنین باید عاری از غلط املایی باشند. فرمت بیزینس پلن نیز مهم است. لازم است همیشه یک نسخه پشتیبان برای بیزینس پلن داشته باشید.

5. تمرکز بر فرصت

در صورتی که به دنبال سرمایه گذاری برای شرکت خود هستید، باید به وضوح توضیح دهید که چرا سرمایه گذار باید مسائل مالی کسب و کار شما را تأمین کند. در حالی که می تواند پول خود را در بانک یا جای دیگر سرمایه گذاری کند. شما همچنین می بایست پیشنهاد فروش منحصر به فرد را تعیین کنید و مشخص نمائید چرا باید یک فرد تصمیم بگیرد از شرکت شما چیزی خرید کند.

6. اطمینان حاصل کنید که بیزینس پلن شما تمام زمینه های اصلی را دربردارد

اگر مطمئن نیستید که بیزینس پلن باید شامل چه چیزهایی باشد در مورد آن تحقیق کنید. همه چیزهایی که باعث ایجاد بیزینس پلن می شوند را پیدا کنید. برای شروع، ممکن است لازم باشد جزئیات مربوط به شرکت، بازار، خدمات یا محصول، عملیات، حسابداری، بازاریابی و تیم مدیریت را مطرح کنید. شما همچنین باید اولویت های خواننده را در موقعیت های مختلف در نظر بگیرید. حتی اگر برنامه ها تا حد زیادی متنی است، بهتر است که از نمودارهای رنگی ساده استفاده کنیم.

7. محاسبات را انجام دهید

هر عدد ذکر شده در بیزینس پلن، حتماٌ بررسی شود. از این رو هزینه ها باید مستند باشند و پیش بینی های فروش باید واقع بینانه و محافظه کارانه باشند. و حتی اگر هزینه ها تا حد زیادی قابل پیش بینی و مشخص باشند، این سطح فروش است که تعیین کننده اصلی شکست یا موفقیت شرکت خواهد بود.

در صورتی که شما از طرفداران آمار و ریاضیات نیستید، فردی استخدام کنید که بتواند به شما در محاسبه و ترسیم جریان پرداخت های نقدی و غیرنقدی کمک نماید. در این حالت خواننده  درک بهتری از میزان فروش لازم برای جبران و میزان سرمایه ای که برای موفقیت لازم دارید خواهد داشت. علاوه بر آن هزینه های راه اندازی اولیه زیاد است و باید برای توجیه آن آماده باشید.

8. خلاصه اجرایی

مهمترین بخش بیزینس پلن، خلاصه اجرایی است، زیرا اساسا شروع برنامه محسوب می شود. علاوه بر این توصیفی برای سرمایه گذارانی است که زمان کمی برای مطالعه و یا تصمیم گیری در مورد اختصاص سرمایه به کسب و کار شما در اختیار دارند.

این قسمت باید در پایان طرح بیزینس پلن باشد و باید فاکتوری که باعث تعجب دیگران می شود را نیز داشته باشد. علاوه بر این، شما باید یک “مرور آسانسوری” کوچک داشته باشید، که یک مرور کلی از مزایای اصلی سرویس جدید یا محصول است.

9. تجزیه و تحلیل

به محض این که بیزینس پلن را تکمیل کرده اید، آن را مستقل تحلیل و بازبینی کنید. فردی را انتخاب کنید که با فرآیند در ارتباط نیست، اما دانش خوبی برای بررسی آن از جنبه های مختلف دارد. فرد باید بتواند طرح را در جاهایی که خوب عمل نمی کند و نیاز به ویرایش دارد، مورد انتقاد قرار دهد.

10. بیزینس پلن را اجرا کنید

در نهایت، این طرح به عنوان یک سند زندگی است که تمام مسئولیت های خاص، مهلت ها و تاریخ ها را در بر می گیرد. علاوه بر این، باید مرتبا به روز و بررسی شود.

هر کسب و کار به طور کامل مبتنی بر افرادی است که تصمیمات پیشرو در شرکت را اتخاذ می کنند. همچنین کسانی که مسئول و پاسخگوی هر تصمیم گیری هستند. بیزینس پلن برنده نشان می دهد که شرکت کاملا بر آنچه که برای دستیابی به اهداف شرکت نیاز دارد، متمرکز است. بنابراین، بهتر است روی برنامه کاری خود تمرکز کنید و مطمئن شوید که همه ی قسمت ها به درستی تکمیل شده اند.

استارتاپ

طراحی سایت 

سئو

طراحی اپلیکیشن


  • sama nik